(کلاس اولی های شاداب)

متن مرتبط با «آموزش نشانه میم» در سایت (کلاس اولی های شاداب) نوشته شده است

تدریس نشانه ی آ ا

  • پس از کلی انتظار بالاخره روز تدریس اولین نشانه آ ا فرا رسیدو بچه پس از ورود به کلاس با هیجان و شادی منتظر یک روز خوب و خاطره انگیز دیگری بودند. دوستان گلم ضمن اعلام نظر سایر عکس ها را در ادامه ی مطلب ببینید + نوشته شده در  ساعت &nbsp توسط شیرین ورمه زیار  |  ,تدریس,نشانه ...ادامه مطلب

  • تدریس نشانه*میم*

  •   ((تدریس نشانه *میم*)) «خوردن ماکارانی و شوق یادگیری تماشایی است.»    ,تدریس نشانه میم,آموزش نشانه میم ...ادامه مطلب

  • تدریس نشانه ی ب با حضور پرشورپدران شفیق و زحمت کش

  • عجب درس زیبایی بود! بابای خوبم! آن زمان که دستان پرمهرت رابوسه باران کردم تمام دنیاازآن من بود. بابای مهربانم ! آن زمان که با لبخند و شکیبایی در کلاسم حاضر شدی و برای یادگیری کلمه ی زیبای بابا... همراهم و یاورم شدی تمام لذت دنیا از آن من شد. چه زیبا خاطره ای بود اهداء لوح سپاسم به وجود پر مهر و استوارت بابا... دعایم این است همیشه پاینده و سالم و سر افراز باشی بابا...,تدریس نشانه ی,تدریس نشانه ی ای,تدریس نشانه ی م,تدریس نشانه ی او,تدریس نشانه ی ک,تدریس نشانه ی ژ,تدریس نشانه ی د,تدریس نشانه ی ب,تدریس نشانه ی آ,تدریس نشانه ی ه ...ادامه مطلب

  • تدریس نشانه *ب*

  •                  تدریس نشانه *ب* با حضور پدران عزیز و زحمتکش دانش آموزان,تدریس نشانه ب,تدریس نشانه ب کلاس اول,تدریس نشانه ب اول ابتدایی,آموزش نشانه ب,تدریس نشانه د,روش تدریس نشانه ب,آموزش نشانه با شعر,تدریس نشانه ها با شعر,تدریس نشانه ی ب,روش تدریس نشانه ب اول ابتدایی ...ادامه مطلب

  • تدریس نشانه *اَ*

  • اَ مثل اَنار,تدریس نشانه اَ,تدریس نشانه آ اول ابتدایی,روش تدریس نشانه اَ ...ادامه مطلب

  • تدریس نشانه ی آ ا

  • پس از کلی انتظار بالاخره روز تدریس اولین نشانه آ ا فرا رسیدو بچه پس از ورود به کلاس با هیجان و شادی منتظر یک روز خوب و خاطره انگیز دیگری بودند.       دوستان گلم ضمن اعلام نظر سایر عکس ها را در ادامه ی مطلب ببینید  , ...ادامه مطلب

  • تقدیم به همکاران گلم که خشت اول آموزش رسمی را بنا می نهند.

  • نمي دانستم.هيچ چيز نميدانستم  و نمي دانستم که نمي دانم،اما تو مي دانستي و مي توانستيو همين بس بود که دستهايم را بگيريو در کلاس مهربانيت بنشانيو نخستين حرفهايم را برايم هجي کني.ازآن به بعد در کلاس تو- که به اندازه همه خوبي ها وسعت داشت-مي نشستم و از پنجره نگاهتآسماني را مي ديدم که آرزوهايم راچون خورشيدي روشن در بر گرفته بود.چه خوب بودي تو. چه ساده،چقدر مهربان!و من در چشمهايت مهري مي ديدمکه بوي دامن مادر را مي داد،وقتي که ريحان مي چيدو بوي دستهاي پدر را،وقتي که خسته از کار بر مي گشت،وضو مي گرفت، و در گوشه ايوان نماز مي خواند.آن قمري قشنگکه هميشه پشت پنجر, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها